شهید محراب آیت الله دستغیب

شهید محراب آیت الله دستغیب

شهید محراب آیت الله دستغیب

image description

آیت الله سید محمد هاشم دستغیب

آیت الله سید محمد هاشم دستغیب

حجه السلام سید محمد ابرا هیم دستغیب

حجه السلام سید محمد ابرا هیم دستغیب

حجه السلام سید محمد ابرا هیم دستغیب

آخرین مطالب سایت

article thumbnail

سرچشمه‌های اخلاق انسانی پژوهشگران اجتماعی با دلایل موجه یکسان به عوامل اجتماعی - فرهنگی اشاره می کنند که در ج [ ... ]

article thumbnail

سخن هفته راهى که دنیاى اسلام را بیدار کرد         راهی که شما پاسداران و فداکاران عزیز، در راه پیروزی انقلاب  [ ... ]

article thumbnail

جستاری در علل پیمان شکنی کوفیان       آنان که کوفه را می‌شناسند می‌دانند که سابقه پیمان شکنی‌اش بیش از سابق [ ... ]

article thumbnail

  کمک و یاور همسر باشید مصداق بارز و الگوی کامل صدیقین، حضرت امیر مؤمنان (علیه السلام)و همسر بزرگوارشان زهرا [ ... ]

خانه

آیت الله دستغیب

آيت‌الله سيد عبدالحسين دستغيب در سال 1288 شمسي در شيراز در يک خانواده روحاني اهل علم و فضيلت متولد شد. پدرش سيد محمدتقي هنگام تولد فرزندش در کربلا به سر مي‌برد و چون ولادت او مقارن با عاشورا بود، نام او را عبدالحسين نهاد. سيد عبدالحسين در 12 سالگي پدر خود را از دست داد و در سال 1310، جهت ادامه تحصيل علوم ديني راهي نجف شد و از محضر بزرگان کسب فيض کرده و به درجه اجتهاد نائل شد. مبارزات سياسي او از زمان کشف حجاب شروع شد اما اوج مبارزات اين شهيد بزرگوار عليه رژيم شاه، زماني بود که لوايح ششگانه مطرح شد و جنبش سال 41 که آغاز نهضت امام خميني بود شکل گرفت. در 15 خرداد ايشان بازداشت و به تهران تبعيد شد. در سال 1343، براي دومين بار دستگير و به تهران اعزام و زنداني و سپس تبعيد شد. پس از آزادي ايشان رهبري اهالي فارس را در نهضت امام خميني بر عهده داشت. در سال 1356 عوامل شاه، مدتي ايشان را در منزل خود محصور و تحت نظر داشتند که با عکس‌العمل شديد مردم انقلابي شيراز با رژيم مجبور به عقب‌نشيني شد. پس از کشتار وحشيانه رژيم شاه در پنجم رمضان در شيراز، حکومت نظامي اعلام شد و آن عالم مجاهد دستگير و در تهران زنداني شد. شهيد دستغيب پس از پيروزي انقلاب به نمايندگي از مردم فارس در مجلس خبرگان انتخاب شد و همچنين به فرمان امام به سمت امام جمعه شيراز منصوب شد. ايشان همچنين رياست حوزه علميه فارس را بر عهده داشت و بعد از پيروزي انقلاب، مدارس علميه قوام، هاشميه و آستانه شيراز را که سال‌هاي طولاني توسط رژيم پهلوي تعطيل شده بود، دوباره داير کرد. سرانجام بعداز سال ها خدمت صادقانه در روز جمعه 20 آذر 1360، آيت‌الله سيد عبدالحسين دستغيب، در حالي که عازم نمازجمعه شيراز بود، در يکي از کوچه‌ها با انفجار بمبي توسط منافقين به شهادت رسيد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

 

آیت الله دستغیب

آيت‌الله سيد عبدالحسين دستغيب در سال 1288 شمسي در شيراز در يک خانواده روحاني اهل علم و فضيلت متولد شد. پدرش سيد محمدتقي هنگام تولد فرزندش در کربلا به سر مي‌برد و چون ولادت او مقارن با عاشورا بود، نام او را عبدالحسين نهاد. سيد عبدالحسين در 12 سالگي پدر خود را از دست داد و در سال 1310، جهت ادامه تحصيل علوم ديني راهي نجف شد و از محضر بزرگان کسب فيض کرده و به درجه اجتهاد نائل شد. مبارزات سياسي او از زمان کشف حجاب شروع شد اما اوج مبارزات اين شهيد بزرگوار عليه رژيم شاه، زماني بود که لوايح ششگانه مطرح شد و جنبش سال 41 که آغاز نهضت امام خميني بود شکل گرفت. در 15 خرداد ايشان بازداشت و به تهران تبعيد شد. در سال 1343، براي دومين بار دستگير و به تهران اعزام و زنداني و سپس تبعيد شد. پس از آزادي ايشان رهبري اهالي فارس را در نهضت امام خميني بر عهده داشت. در سال 1356 عوامل شاه، مدتي ايشان را در منزل خود محصور و تحت نظر داشتند که با عکس‌العمل شديد مردم انقلابي شيراز با رژيم مجبور به عقب‌نشيني شد. پس از کشتار وحشيانه رژيم شاه در پنجم رمضان در شيراز، حکومت نظامي اعلام شد و آن عالم مجاهد دستگير و در تهران زنداني شد. شهيد دستغيب پس از پيروزي انقلاب به نمايندگي از مردم فارس در مجلس خبرگان انتخاب شد و همچنين به فرمان امام به سمت امام جمعه شيراز منصوب شد. ايشان همچنين رياست حوزه علميه فارس را بر عهده داشت و بعد از پيروزي انقلاب، مدارس علميه قوام، هاشميه و آستانه شيراز را که سال‌هاي طولاني توسط رژيم پهلوي تعطيل شده بود، دوباره داير کرد. سرانجام بعداز سال ها خدمت صادقانه در روز جمعه 20 آذر 1360، آيت‌الله سيد عبدالحسين دستغيب، در حالي که عازم نمازجمعه شيراز بود، در يکي از کوچه‌ها با انفجار بمبي توسط منافقين به شهادت رسيد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

 

سیره اخلاقی شهید دستغیب

درباره ی جلسات وعظ و سخنرانی آیت الله شهید دستغیب گفته شده است: «… همه از سخنان ایشان به قسمی منقلب می شدند که گاهی از همان آغاز صحبت گریه می کردند. چه بسیار جوان هایی که دیندار، متهجد و هدایت شدند و چه پیرها که از گذشته های خود تائب گردیدند. چه سحر بیانی داشت که این طور دگرگون می ساخت، نه! سحر بیان نبود؛ بلکه آن روح صاف و ملکوتی بود که از لا به لای سخنانش جان می بخشید. برخی از جوان ها پس از بیرون آمدن از مجلس اخلاقش، در کوچه ها تلو تلو می خوردند؛ یعنی، تعادلشان را چون مست ها از دست می دادند، اما مست یاد خدا و عشق به الله بودند.» هم چنین درباره ی این عارف زنده یاد گفته اند: «… نفس گرمش چنان حال آور بود که گاهی برخی افراد، از سخنانش به حال عشوه می افتادند و برخی ناز پروردگان از ترس این که سخنان آتشین ایشان، جرقه ای به خرمن خیالات واهی شان بیفتد، به مجلس ایشان حاضر نمی شدند…آری شهید دستغیب نمودار اخلاص، مجسمه ی تقوا و فضیلت و مظهر زهد و عبادت بود… حق مطلب آن است که «استعاذه ی حقیقی داشت و خودش را ساخته بود… با ریاضت های طولانی و شرعی با شیطان جنگید و پیروز شد. از این رو سخنان ایشان، این چنین بر دل ها می نشست، چون از دلی صاف و بی غبار برمی آید و این گونه راه تهذیب نفس و تحصیل اخلاق فاضله را می آموزد.»

  منبع: https://b2n.ir/45645

سیره تبلیغی شهید دستغیب

شهید دستغیب رحمه الله در شب های احیای ماه مبارک رمضان، بر فراز منبر دعای «ابو حمزه می خواند. آه که زمین و سقف با هم می لرزید! آن وقت که او از سوز دل و از زبان حضرت سجاد علیه السلام می گفت: «ابکی لخروج نفسی…». نفسش به شماره می افتاد. آن جا که درباره ی قیامت باز هم از دعای ابو حمزه می خواند: «وجوه یومئذ مسفرة…» آن وقت چند دقیقه مکث می کرد، قلب ها شکسته و اشک ها روان و دست ها را به آسمان بلند می کرد و با منتهای امید و با خاطری آسوده، نفس طولانی می کشید و ادامه می داد: «سیدی علیک معولی و معتمدی و رجائی…». درباره ی خطبه های نماز جمعه ایشان آمده است: در خطبه ی نخست، در هر خطبه اش آیه یا آیاتی را عنوان می کرد، مردم را از گناه می ترسانید و از عذاب الهی و سخطش برحذر می داشت و به خدا آشنایشان می ساخت…. بخش های معنوی خطبه را با آیاتی که عنوان می کرد، درباره ی معارف، مواعظ و سفارش به تقوا بود. از معارف سعی می کرد مردم را با خدا آشنا سازد. تذکرات مسائل روز، او را از ارشاد مردم و آشنا ساختنشان به معنویات باز نمی داشت. می کوشید با اسم، فعل و صفت خداوند آشنا شوند. در بخش مواعظ می کوشید آنان را از عقبات بعد از مرگ بر حذر دارد; از قهر و سخط الهی بیندیشند و از گذشته ها پشیمان و تصمیم بر تدارک در آتیه داشته باشند. در بخش تقوا – که اهم آن انجام واجبات و ترک محرمات بود – نهایت اهتمام را در تشویق مردم به کار می بست و در کمتر خطبه ای است که از مردم نخواهد، واجبی از آنان فوت نشود و حرامی از آنان سرنزند»

 

منبع :https://b2n.ir/45645

 

خاطراتی از شمیم شهادت

یکی از ارادتمندان حضرت آیت اللّه انصاری می گوید: به اتفاق آیت اللّه دستغیب و آیت اللّه نجابت، به همدان خدمت آیت اللّه انصاری رفتیم. در یکی از روزها که خدمت آن عالم ربانی نشسته بودیم، شهید دستغیب از آیت اللّه انصاری درخواست نمود که او را در رسیدن به مقام فنا یاری کند و در این موضوع، اصرار فراوان داشت. بعد، آیت اللّه دستغیب جهت کاری از اطاق بیرون رفتند؛ آیت اللّه انصاری به ما رو کرد و فرمود: این سید برای رسیدن به مقام فنا خیلی اصرار می کند، ولی نمی داند که مقام فنای او باعث شهادت و کشته شدنش به وسیله دشمنان اسلام می شود. از آیت اللّه نجابت نیز نقل شده: من خودم حاضر بودم که آیت اللّه انصاری صریحاً خبر از به شهادت رسیدن آیت اللّه دستغیب را دادند. آن پیر روشن ضمیر، در روز جمعه، 20 آذر 1360، مصادف با 13 صفر 1402، درحالی که برای اقامه نماز جمعه راهی مصلی بود، بر اثر انفجار بمب توسط منافقی کوردل، به شهادت رسید و پیکر پاکش که روزه های بسیار آن را نحیف کرده بود، پاره پاره گردید، ولی«یاد این شهید، در دل عاشقان فضیلت و ملت وفادار ایران، زنده است. مسجد و محراب و منبر شیراز، نغمه ملکوتی این شهید راه اسلام را از یاد نمی برند و درس های انسان ساز ایشان که در قلب انسان های متعهد، غوغا برپا می کرد، جاویدان است».(صحیفه امام، ج 15، ص 463).

 

منبع : https://b2n.ir/45645