شهید دستغیب رحمه الله در شب های احیای ماه مبارک رمضان، بر فراز منبر دعای «ابو حمزه می خواند. آه که زمین و سقف با هم می لرزید! آن وقت که او از سوز دل و از زبان حضرت سجاد علیه السلام می گفت: «ابکی لخروج نفسی…». نفسش به شماره می افتاد. آن جا که درباره ی قیامت باز هم از دعای ابو حمزه می خواند: «وجوه یومئذ مسفرة…» آن وقت چند دقیقه مکث می کرد، قلب ها شکسته و اشک ها روان و دست ها را به آسمان بلند می کرد و با منتهای امید و با خاطری آسوده، نفس طولانی می کشید و ادامه می داد: «سیدی علیک معولی و معتمدی و رجائی…». درباره ی خطبه های نماز جمعه ایشان آمده است: در خطبه ی نخست، در هر خطبه اش آیه یا آیاتی را عنوان می کرد، مردم را از گناه می ترسانید و از عذاب الهی و سخطش برحذر می داشت و به خدا آشنایشان می ساخت…. بخش های معنوی خطبه را با آیاتی که عنوان می کرد، درباره ی معارف، مواعظ و سفارش به تقوا بود. از معارف سعی می کرد مردم را با خدا آشنا سازد. تذکرات مسائل روز، او را از ارشاد مردم و آشنا ساختنشان به معنویات باز نمی داشت. می کوشید با اسم، فعل و صفت خداوند آشنا شوند. در بخش مواعظ می کوشید آنان را از عقبات بعد از مرگ بر حذر دارد; از قهر و سخط الهی بیندیشند و از گذشته ها پشیمان و تصمیم بر تدارک در آتیه داشته باشند. در بخش تقوا – که اهم آن انجام واجبات و ترک محرمات بود – نهایت اهتمام را در تشویق مردم به کار می بست و در کمتر خطبه ای است که از مردم نخواهد، واجبی از آنان فوت نشود و حرامی از آنان سرنزند»
منبع :https://b2n.ir/45645