شهید محراب آیت الله دستغیب

شهید محراب آیت الله دستغیب

شهید محراب آیت الله دستغیب

image description

آیت الله سید محمد هاشم دستغیب

آیت الله سید محمد هاشم دستغیب

حجه السلام سید محمد ابرا هیم دستغیب

حجه السلام سید محمد ابرا هیم دستغیب

حجه السلام سید محمد ابرا هیم دستغیب

Articles

بیعت‌هایی از جنس سراب...


جستاری در علل پیمان شکنی کوفیان

 

 

 


آنان که کوفه را می‌شناسند می‌دانند که سابقه پیمان شکنی‌اش بیش از سابقه وفاداری است و هر پیمانی که کوفیان بسته‌اند روزگاری و در پای منفعتی آن را شکسته‌اند؛ اما حالا 12 هزار نامه به امامی رسیده است که هرچند سابقه کوفه را می‌داند اما موظف است تا برای هدایت آن‌ها و نیز احیای دین جدش گامی بردارد.
بیعت‌هایی از جنس سراب
آنان که کوفه را می‌شناسند می‌دانند که سابقه پیمان شکنی‌اش بیش از سابقه وفاداری است و هر پیمانی که کوفیان بسته‌اند روزگاری و در پای منفعتی آن را شکسته‌اند؛ اما حالا 12 هزار نامه به امامی رسیده است که هرچند سابقه کوفه را می‌داند اما موظف است تا برای هدایت آن‌ها و نیز احیای دین جدش گامی بردارد و به همین دلیل سفیری را به سمت مردم کوفه فرستاد تا اوضاع کوفه را بسنجد و به امام گزارش دهد.[1]

مسلم بن عقیل در نیمه رمضان سال 60 هجری از مکه خارج شد[2] و پس از مراجعت به مدینه به همراه بلدچیانی از بی‌راهه به سمت کوفه حرکت کرد تا از چشم مأموران حکومتی در امان باشد؛ اما به دلیل گم شدن در مسیر زمان رسیدن او به کوفه کمی طولانی شد و بالاخره در پنجم شوال همان سال به کوفه رسید و در خانه مختار سکونت کرد.[3]

مسلم پس از استقرار در کوفه دعوت خود را شروع کرد و طبق بعضی از نقل‌ها 18000 نفر[4] با او بیعت کردند و متعهد شدند تا برای دعوت به کتاب خدا، سنت رسول الله، جهاد با ظالمین، دفاع از مستضعفین، کمک به محرومین و تقسیم عادلانه بیت المال به یاری پسر پیغمبر خدا بشتابند.[5]

اما این پیمان کوفیان نیز چون سایر پیمان‌هایی که با اهل‌بیت(ع) بسته بودند دوام زیادی نیاورد و کار به جایی رسید که مسلم بن عقیل سفیر و فرستاده امامی که با 12000 نامه از او برای هجرت به کوفه دعوت کرده بودند، به تنهایی در کوچه های کوفه سرگردان شد و دری جز در خانه طوعه، زنی که تنها مرد کوفه بود به روی او گشوده نشد. و بالاخره بعد از جنگ فراوان در روز عرفه سال 60 هجری مسلم به دست عمال ابن زیاد در کوفه به شهادت رسید.[6]

عوامل پیمان شکنی کوفیان
اما نکته اساسی این است که چه عواملی باعث شد تا مردمی که در ظاهر اینگونه محکم و استوار به استقبال مسلم رفتنه بودند به یک باره دست از مسلم بکشند و به فاصله یک نماز مغرب و عشاء نظرشان در مورد مسلم و بعیت با او عوض شود.

با نگاه به بافت کسانی که با مسلم بیعت کرده بودند به این نتیجه می‌رسیم که سه عامل اصلی در کوفه وجود داشت که باعث شد تا کوفیان نتوانند بر پیمان‌های خود استوار بمانند؛ که البته این سه عامل مختص به کوفه نبوده و در همه جوامع ممکن است این عوامل منجر به آن چیزی شود که در نهم ذی الحجه سال 60 هجری در کوفه رخداد و مقدمه حادثه عظیم عاشورا گردید.

ترس
اولین عاملی که باعث شد تا بسیاری از بیعت کنندگان دست از مسلم بکشند و به خانه هایشان بروند ترسی بود که در دل بخشی از بیعت کنندگان با مسلم وجود داشت. در زمانی که مسلم وارد کوفه شد نعمان بن بشیر حاکم آن سامان بود او که در میان مورخین به نرمخویی مشهور است.[7] او چون اقبال مردمی را به مسلم دید به منبر رفت و مردم را از تفرقه منع نمود ولی در پایان اعلام کرد که تا کسی دست به شمشیر نشده است من با او وارد جنگ نمی‌شوم.[8] این نرم‌خویی در مقابل مسلم طرفداران یزید را سخت بر آشفته ساخت تا آنجا که عمر بن سعد و محمد بن اشعث کندی در نامه‌ای به یزید از ضعف او در مقابل فرستاده حسین شکایت کردند و همین امر باعث شد تا یزید به فکر نصب حاکمی خشن و سخت‌گیر برای کوفه بیفتد و به همین دلیل ابن زیاد را که در خشونت زبان‌زد مردم بود و کوفیان قبلا ضرب شصت او را چشیده بودند به حکومت کوفه منصوب کرد.[9]

با پیچیدن خبر ورود ابن زیاد به کوفه بسیاری از کسانی که با مسلم بیعت کرده بودند و سابقه خشونت‌های بی حد و حصر ابن زیاد را می‌دانستند از مسلم دست کشیدند و به خانه‌هایشان رفتند و اینگونه بخشی از بیعت‌کنندگان بیعت خود را شکستند و انشقاق در لشکر مسلم بن عقیل به وجود آمد. این عامل باعث جدائی عوام و بدنه اجتماعی ضعیف، از مسلم گردید.[10]

ارعاب ترفندی است که بسیاری از حکومت‌های استعماری دنیا برای پیش‌برد اهداف خود از آن استفاده می‌کنند و مختص به کوفه و یا زمان خاصی نیست؛ به عنوان مثال ایالات متحده امریکا در صد سال اخیر بیش ازآن‌که با سلاح به اهداف خود رسیده باشد از طریق ایجاد رعب در میان ملت‌های دنیا به خواسته‌هایش رسیده است؛ تا جایی که اتحادیه اروپا که با تشکیل ائتلاف ناتو به یک قدرت برتر نظامی در دنیا تبدیل شده است ترجیح می‌دهد از ایجاد تنش با قدرتی که توان نظامی افسار گسیخته‌ای در اختیار دارد بپرهیزد.

نکته اساسی این‌جاست که ملت‌های مظلوم هر زمانی که مرعوب این هیاهو‌ها و هیمنه‌ تسلیحاتی ابرقدرت‌ها شده‌اند داشته‌هایشان را به یک باره باخته‌اند اما آنان که به پیروی از سیدالشهدا(ع) به مقاومت همت گمارده‌اند نه تنها چیزی را از دست نداده‌اند بلکه به یاری خدا بینی بزرگ‌ترین قدرت‌های جهان را بر زمین مالیده‌اند.

تطمیع
دومین عاملی که توانست بزرگان کوفه را از دور مسلم متفرق کند وعده‌هایی بود که ابن زیاد در بدو ورود و حتی قبل از آن به واسطه فرستادگانی به بزرگان کوفه داده بود. در میان نگارندگان نامه به امام کسانی مثل شبث بن ربعی، حجار بن أبجر و قیس بن الأشعث وجود دارند که جزءبیعت کنندگان با مسلم هستند؛ اما از آنجا که توان ایستادگی در مقابل وعده‌های چرب ابن زیاد را نداشتند حاضر شدند به طمع پول و پست‌های دولتی به قول و قرار‌ها با مسلم پشت پا زده و پا روی بیعت خود بگذارند. طمع نیز به عنوان یکی از اصلی‌ترین عوامل بیعت شکنی کوفیان باعث جدایی خواص و بزرگان کوفه از مسلم شد و باعث شد تا شیرازه لشکر مسلم بن عقیل از هم بپاشد.

تطمیع در همه ادوار تاریخ از ابزاری بوده است که برای استثمار و به بند کشیدن خواص از آن استفاده می‌شود کما اینکه اعطای تابعیت و مناصب علمی و دولتی در کشورهای ابرقدرت در حال حاضر باعث تطمیع بسیاری از سردمداران در بلاد مختلف از جمله ایران شده است تا جایی که بسیاری از آن‌ها به شوق بهشت شداد منافع ملی کشورهای خود را نادیده گرفته و در راستای اهداف استعماری ابرقدرت‌ها قدم برمی‌دارند.

تشکیک
سومین عاملی که باعث شد قسمت آخر از یاران مسلم از او جدا شوند تشکیک در اصل یاری امام و فرستاده او بود؛ در کوفه کسانی بودند که در بزنگاه‌های حساس دچار شک و تردید می‌شدند و از قضا صاحب جایگاه اجتماعی در کوفه نیز بودند؛ یکی از این افراد سلیمان بن صرد خزاعی است که از ترس افتادن در فتنه برادر کشی در اوج ماجرای کربلا از امام(ع) جدا شده و به عبادت مشغول شد.[11] تشکیک در صحیح بودن حرکت سیدالشهدا(ع) باعث شد بخش سوم و تاثیر‌گذاری به نام مقدسین و متدینین از لشگر مسلم جدا شوند و به این صورت تمام لشکر مسلم از هم کسست و او یکه و تنها در میان کوچه های کوفه به شبگردی رسید.

آیت الله مجتهدی در بیان شیرینی در مورد این گروه می‌فرمودند: در کربلا داش مشتی‌ها رفتن به یاری امام حسین(ع) و شهید شدند، مقدس ها استخاره کردند، استخاره شان بد آمد.

امام خمینی(ره) در منشور روحانیت به این مسئله اشاره می‌کند و می‌فرماید:

در شروع مبارزات اسلامی اگر می‌خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‌شنیدی که شاه شیعه است! عده‌ای مقدس‌نمای واپسگرا همه چیز را حرام می‌دانستند و هیچ‌کس قدرت این را نداشت که در مقابل آن‌ها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است.[12]

خلاصه آنکه
در جامعه‌ای که عوامش ترسو، خواصش طماع و مقدسینش بی بصیرت باشند مسلم به دار کشیده می‌شود و سر امامش بر نی خواهد رفت.
تاریخ تکرار شدنی است.

منابع:
[1] الأخبار الطوال دینوری ، ص۲۳۰؛ تاریخ الأمم و الملوک طبری، ، ج۵، ص۳۵۳؛ الارشاد مفید ، ص۲۹۵-۲۹۷.
[2] مروج الذهب مسعودی ، ج۳، ص۶۴.
[3] أنساب الأشراف بلاذری، ج۲، ۷۷
[4] طبقه خامسه ابن سعد، ، ج۱، ص۶۵.
[5] الشهید مسلم بن عقیل عبدالرزاق المقرم، ص۱۰۴.
[6] الارشاد مفید، ص۵۳-۶۳.
[7] تاریخ الأمم و الملوک طبری، ج۵، ص۳۵۵.
[8]الأخبار الطوال دینوری، ص۲۳۳
[9] تاریخ الأمم و الملوک طبری ،ج۴، ص۲۶۵
[10] الفتوح ابن اعثم ، ج۵، ص۶۸.
[11] الطبقات الکبری ابن سعد، ج۶، ص۲۵
[12] منشور روحانیت امام خمینی

کمک و یاور همسر باشید

 


کمک و یاور همسر باشید


مصداق بارز و الگوی کامل صدیقین، حضرت امیر مؤمنان (علیه السلام)و همسر بزرگوارشان زهرای مرضیه اند. صدیق به کسی می گویند که بسیار راست گوست و پیوسته با صداقت و حق و حقیقت ملازم است.
کمک و یاور همسر باشید
حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به مردانی که با خضوع و فروتنی، در خانه کمک و یاور همسرشان باشند و آن را برای خود مایه نقص و عیبی ندانند، مقام والا و پرافتخار شهید و صدیق را بشارت داده اند. توجه داشته باشیم که مقام شهید و شهادت» مقامی بس والاست و هرکس را به قدرت فهم آن راه نیست. آنان در مقام و مرتبه «عند ربهم یرزقون»اند. همچنین مقام صدیقین نیز مقامی والاست که تنها خصیصین از امت پیامبر بزرگوار اسلام و به آن راه می یابند. مصداق بارز و الگوی کامل صدیقین، حضرت امیر مؤمنان (علیه السلام)و همسر بزرگوارشان زهرای مرضیه اند. صدیق به کسی می گویند که بسیار راست گوست و پیوسته با صداقت و حق و حقیقت ملازم است. در نتیجه، رفتارش همیشه مطابق و منطبق با گفتارش است و به حقانیت می انجامد. کوچکترین شک، شبهه و تردیدی در ارتباط با اعتقادش به خداوند و پیامبر بوه و دین او، در درون جانش خلجان ندارد. خداوند این گروه را «الصدیقون و الشهداء عند ربهم» می نامد(1). صدیق، نه تنها در گفتارش صادق است و بنا بر واقع با اعتقادش سخن می گوید و نه تنها گفتارش با دلش نیز منطبق است، بلکه همه اعضا و جوارحش نیز صادق و راست گوست؛ یعنی وقتی انسان به این مرتبه رسید و همه وجودش فعال و صادق شد، صدیق نامیده می شود.

اولیای الهی وقتی به مقام صدیقین بار یافتند، حرفی که می زنند و اخباری که می کنند، گرچه اخبار است، معامله انشا با آن می شود. وقتی می گوید: خداوند به انسان چنین اجر و پاداشی را خواهد داد، چونان دعایی برآورده شده، همان آن انجام می شود. به بیان رسول گرامی اسلام و امامان معصوم طلا، حضرت امیر المؤمنین و همسر بزرگوارشان زهرای مرضیه در الگوی کامل و تام صدیقین اند. روایات در این زمینه بسیار است. بخش زیادی از این روایات ذیل آیه ومن یطع الله والرسول فأولئک مع الذین أنعم الله علیهم من التبیین والصدیقین والشهداء والصالحین وحسن أولئک رفیقا (2) وارد شده است؛ روایاتی چون: عن ابن سنگان عن بعض أصحابه عن أبی جعفر عنه قال: قال رسول الله : إن أمتی عرض على فی المیثاق فکان أول من آمن بی على وهو أول من صدقنی حین بعثت وهو الصدیق الأکبر والفاروق یفرق بین الحق والباطل (3)
سیره رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و اهل بیت (علیهم السلام) گرامی ایشان ما در زمینه چگونگی برخورد ایشان با همسرانشان، بهترین نمونه از این نوع است. سیره آن بزرگواران در بزرگداشت مقام همسر و حفظ حریم او و احترام به شخصیتش در قالب کمک به همسرانشان نیز می تواند درس خوبی برای همه همسران عالم باشد.
عن إسحاق بن عمار، وأبی بصیر، عن أبی عبد الله ، قال إن الله (تعالی) أمهر فاطمة الله ربع الدنیا، فربعها لها، وأمهرها الجنة والنار، تدخل أعداءها النار، وتدخل أولیاءها الجنة، وهی الصدیقة الکبرى، وعلى معرفتها دارت القرون الأول (4)؛ عن أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب عنه قال: ألا وإنی فیکم أیها الناس کهارون فی آل فرعون وباب حطة فی بنی إسرائیل وسفینة نوح فی قوم نوح إلى النبأ العظیم والصدیق الأکبر(5)؛ عن سلیمان التیمی عن أبی عبد الله فی قوله تعالی «فاولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین والصدیقین والشهداء والصالحین»، رسول الله فی الآیة ونحن فی هذا الموضع الصدیقین والشهداء وانتم الصالحون (6)

رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) که خود اصدق الصادقین و مربی همه بشریت، حتی آن دو بزرگواران هستند، در این مقام، گویا به مردانی که کمک و یاور همسرشان باشند، نه تنها باریابی به مقام شهدا و صدیقین را نوید می دهند، بلکه در همان لحظه، این بشارت و رستگاری را برای ایشان ضمانت می کنند؛ ان شاء الله.

سیره رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و اهل بیت (علیهم السلام) گرامی ایشان ما در زمینه چگونگی برخورد ایشان با همسرانشان، بهترین نمونه از این نوع است. سیره آن بزرگواران در بزرگداشت مقام همسر و حفظ حریم او و احترام به شخصیتش در قالب کمک به همسرانشان نیز می تواند درس خوبی برای همه همسران عالم باشد.

یکی از زیباترین نمودهای ویژگی‌های نیک و پسندیده در انسان آن است که در زندگی خصوصی خود ساده زیست باشد. در خوراک و پوشاک، نشست و برخاست، خواب و استراحت، رفت و آمد، معاشرت با دیگران، فعالیت های روزمره، و... به گونه ای باشد که اولا، با کمال تواضع و فروتنی، انجام بسیاری از امور را خود بر دوش گیرد؛ ثانیة، اگر به ناچار، دیگران، به ویژه خانواده و همسر باید انجام برخی امور را به دوش گیرند، برای آنان زحمت و مشکل ایجاد نکند. هرچه انسان ساده تر و بی تکلف تر زندگی کند، مشکلات کمتری را به خانواده تحمیل می کند و این خود بزرگترین کمک و یاری به اوست.


آنچه از سیره مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده، دارای چنین ویژگی برجسته ای است. حضرت به گونه ای زندگی می کردند که یا اساسا همه کارهای شخصی شان را بر دوش می گرفتند و انجام می دادند یا اگر برخی امورشان به دیگران سپرده می شد، چندان ساده و راحت بود که برای آنان زحمت ایجاد نمی کرد. ایشان به بیشترین همراهی را با خانواده و همسرانشان داشتند. حضور ایشان در خانه به گونه ای بود که امور مربوط به ایشان برای همسرانشان تکلف و مشقتی نبود؛ برای مثال، درخواست زیادی از آنان نداشتند؛ بسیاری از کارهای شخصی یا کارهای خانه را خودشان به دوش می گرفتند؛ خوردوخوراک، پوشش، آمدوشد، خواب و استراحت، کار و فعالیت، درخواست ها، و دیگر امور شخصی حضرت آن قدر ساده و بی آلایش بود که لازم نبود گروهی از همسران ایشان اسیر رتق و فتق امور شخصی شان باشند. اینها همه، خود کمک بزرگی به همسرانشان بوده است؛ چراکه بسیاری از مردان و زنان، چه در آن زمان و چه در عصر کنونی، همسرانشان را به امور شخصی بسیار شلوغ و پرزحمت خود وامی داشته اند و با ایجاد زحمت هایی اضافی برایشان، آنان را در قبال آن وظایف خودساخته بازخواست نیز کرده و می کنند.

پی‌نوشن‌ها:
لسان العرب، العین و مجمع البحرین، واژه «صدق»
نساء، ۹۹
محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۷، ص 154
ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، الأمالی، ص ۱۹۸
محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، ج ۸ ص ۲۹
محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۹، ص ۳۵۶
منبع: همسران شایسته، اسد الله طوسی، چاپ اول، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، قم ۱۳۹۱

 

چرا نهضت مشروطه شکل گرفت؟


چرا نهضت مشروطه شکل گرفت؟


نهضت مشروطه
اگر این جنبش مشروطه اتفاق نیفتاده بود و درس عبرت برای رهبران دینی ما نبود شاید انقلاب اسلامی‌ای هم در کار نبود. نتیجه استبداد شاهان قاجاری خشم ملتی بود که مانند آتشفشانی سرریز کرد و شاید اگر رهبری دینی قوی‌ای پشت آن بود و از غربیها و غربزده‌ها غفلت نمی‌شد ما مردمی پیشرفته‌تر از اروپاییان تازه به دوران رسیده بودیم.
نهضت مشروطه
اگر یک ذره‌بین دست بگیریم و تاریخ پر افت و خیز ایران را نگاه کنیم می‌رسیم به دوره‌ای که در آن انقلابی صورت گرفته و ملت را بر ضد شاهان مستبد شورانده است. شاید بتوان گفت یک جنبش که نظیرش در زمانهای قبل از آن وجود نداشته ولی راه را برای یک انقلاب پربارتر و موفقتر باز کرده است. اگر این جنبش مشروطه اتفاق نیفتاده بود و درس عبرت برای رهبران دینی ما نبود شاید انقلاب اسلامی‌ای هم در کار نبود. نتیجه استبداد شاهان قاجاری خشم ملتی بود که مانند آتشفشانی سرریز کرد و شاید اگر رهبری دینی قوی‌ای پشت آن بود و از غربیها و غربزده‌ها غفلت نمی‌شد ما مردمی پیشرفته‌تر از اروپاییان تازه به دوران رسیده بودیم.

روزگاری مردمی زندگی می‌کردند که از خودکامگی‌های شاهان قاجاری خسته شده بودند و دلشان زندگی آزاد و بدون خفقان را می‌خواست. آنها به دنبال عدالتی بودند که سالها آن را در لابلای زندگی روزمره‌شان گم کرده بودند و حالا با دیدن این همه بی‌عدالتی به دنبال راه چاره می‌گشتند.

ماجرا از این قرار بود که حرف فقط حرف شاهان قاجاری بود و آنها هم جز به منفعت خود فکر نمی‌کردند. کار به جایی رسید که مردم روز به روز سفره‌هایشان کوچکتر می‌شد و مجبور بودند اجناس مورد نیازشان را گرانتر از همیشه بخرند. تمام صنایع، خام صادر می‌شد و برعکس اجناس وارداتی که ایران را تبدیل به یک بازاری برای کشورهای بیگانه کرده بود. از همه مهمتر بیکاری که روز به روز بیشتر می‌شد و کسی هم جوابگو نبود و همین فقر مردم را بیش از پیش کرده بود. همه این مصیبتهای معیشتی ملت و تفریحات فرنگی دولتیها که زیر زبانشان مزه کرده بود به کنار، دین و اعتقاد مردم هم به باد سخره گرفته شده بود. شاید مهمترین آنها اقدام ساخت بانک روسی در قبرستان مسلمانها بود، که با این ساخت و سازها استخوانهای تازه مردگان از زیر خاک بیرون آمد و در عوض این بی‌احترامی، روسها تمام اجساد و استخوانها را درون چاهی ریختند. این عمل ناشایسته روسها، مردم را تا جایی تحریک کرد که باعث حمله آنها به ساختمان بانک و تخریب آن شد. شاید هم توهین آقای نوزبلژیکی در پوشیدن لباس روحانیت و شرکت در مجلس رقص بوده است. در کنار خشم مردم عوام، بودند روشنفکرانی که با دنیای بیرون از ایران در تماس بودند و اوضاع و احوال ملتهای دیگر را پیش چشم می‌گذارنیدند.

انقلاب کارگران روسی برای رسیدن به حق و حقوق خود در حالی رخ می‌داد که مهاجران بیکار ایرانی بسیاری که برای کار به آنجا رفته بودند نظاره‌گر آن بودند. همچنین شورش هندیها بر ضد کمپانی انگلیسی که نتیجه‌اش بیرون آمدن از زیر پرچم استعمارگر انگلیس شد. دامنه این جنبشها و انقلابها مصر را هم درنوردید و آنجا هم روزنامه‌هایی مثل حکمت و ثریا نقش فعالی در رساندن خبرهای مشروطه‌خواهی به ایران ایفا کردند. شاهان قاجاری بخاطر ترس از جوش و خروش مردمی ورود این روزنامه‌ها را به ایران منع کردند و روشنفکران این مطالب را به صورت مخفیانه گرد می‌آوردند.

تازه بعد از جا افتادن قضیه استبداد شاهان برای مردم نوبت می‌رسید به استعمارگریهای دو قدرت بزرگ آن روزها، همان کدخدای این روزهای ملت ایران. روسها با عبور از آسیای مرکزی و قفقاز نیروهای ایرانی را شکست دادند و معاهده‌های خفت بار گلستان و ترکمانچای را به فتحعلی شاه تحمیل کردند. انگلیسیها هم برای اینکه از رقیب خود جا نمانند نواحی جنوبی ایران را اشغال کردند و قرارداد پاریس را به شاه قبولاندند. شاهان قاجاری با این عهدنامه‌ها توانستند نواحی شمال و جنوبی را بازپس بگیرند ولی آنجا بود که ملت فهمیدند سر دادند، کلاهم دادند، دو قوز و نیم بالاتر هم دادند. چرا که در عوض شناخته شدن قاجاریها به عنوان حاکمان قانونی ایران، دو کشورگرجستان و ارمنستان و هم چنین حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داده و چشمشان را به روی افغانستان هم بسته بودند و تازه غرامتی به مبلغ سه ملیون پوند به تزار روسی پرداخت شده بود.


مهمتر از همه این بود که روسیه و بریتانیا با امتیازات تجاری به دست آورده‌شان می‌توانستند هر کجا که خواستند مرکز کنسولی و تجاری دائر کنند و خودشان را از مشکلاتی مانند پرداختهای زیاد گمرکی، تعرفه‌های داخلی، محدودیتهای مسافرت داخلی و قضاوت دادگاه‌های شرعی آسوده کنند. از اینجا قضیه آشفتگی‌های اقتصادی ایران وابسته شروع می‌شود؛ چرا که در سالهای 1209تا 1279 شمسی میزان واردات - به ویژه منسوجات کارخانه‌ای، محصولات فلزی، شیشه، شکر، چای و ادویه- از دو ملیون پوند به بیش از پنج ملیون پوند رسید. از آن طرف میزان صادرات- بیشتر پنبه خام، ابریشم، گندم، برنج، تنباکو، پوست و فرش- تقریبا از بیست ملیون پوند به 3/800/000 رسید.

همه این عوامل دست به دست هم دادند تا مهاجرت صغری به ری و تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم اتفاق بیفتد و در نتیجه مظفرالدین شاه درخواست متحصنین را پذیرفت. در ادامه عین الدوله از اجرای کامل خواسته‌های مردم سرباز زد و پس از درگیری و کشته شدن یک طلبه دوباره تجمعات مردمی و مهاجرت کبری و در نهایت تحصن در حرم حضرت معصومه آغاز گشت. بعد از آن بود که با افزایش تعداد مهاجرین در قم با در خواست آنان موافقت شد و شاه فرمان مشروطیت را در 14 مرداد 1258 شمسی صادر کرد.

تا اینجا همه افکار و اعتقادات در کنار هم بودند و شکافی بین اقشار مشروطه‌خواه نبود. ولی این اول راه بود و در این مقطع زمانی حق و باطل بر مردم مشتبه و مشروطه به انحراف کشیده شد. در تدوین قانون اساسی دو دیدگاه متضاد پیش آمد. یک طرف دیدگاه روحانیت بود و در راس آنها شیخ فضل‌الله نوری، که تمام همت خود را گذاشته بودند تا روحانیت و اعتقادات دینی را در راس قانون اساسی قرار دهند و نگذارند سیاستهای انگلیسی وارد تدوین قانون شود. طرف دیگر غربزده‌هایی بودند که تمام پیشرفت ملت را در کپی برداری از اصول غربی می‌دانستند تا جایی که بعضی‌هاشان اعتقاد داشتند باید از فرق سر تا ناخن پا را فرنگی کنند.

از طرف روحانیت، رهبری اصلی نهضت بر عهده مرجعیت عام شیعه؛ مرحوم آخوند خراسانی بود که در نجف زندگی می‌کردندو این مدیریت از راه دور روحانیت نجف بالاخره کار دستشان داد، چون دشمنان به اسم مشروطه هر کاری خواستند انجام دادند و نگذاشتند شیخ فضل‌الله حقایق را به نجف اطلاع دهد و در نتیجه مرحوم آخوند هر گونه مخالفت با مشروطه را حرام اعلام کرده بودند. بعدترها آخوند خراسانی در این رابطه گفته بود:« من می‌خواستم سرکه درست کنم، شراب از آب در آمد و به ایران می‌روم که خمره‌ی شراب را خودم بشکنم.». و از اینجا به بعد بود که شیخ شهید، شیخ مستبد شد.

نظر شیخ فضل‌الله این بود که مشروطیت از دیگ پلوی سفارت انگلستان سر درآورده و بعدها مشخص شد که او پر بیراه نمی‌گفته. مردم شیخ فضل‌الله را مخالف مشروطه و موافق با مستبدان می‌دانستند و با شوی تبلیغاتی روزنامه‌های وابسته به غرب کار به جایی رسید که ملت در پای دار مرجع تقلید خود به جشن و پایکوبی پرداختند و آنجا بود که فاتحه مشروطیت خوانده شد و با اتفاقاتی که در آینده رقم خورد فردی بر سر کار ملت آمد که دشمن درجه یک مشروطیت بود و هنوز که هنوز است خاطرات تلخ میر پنج قلدر فراموش نشده است.

اگر در این برهه حساس تاریخی مردم و و بالاخص روحانیت بصیرت داشتند و از سیاستهای روباه پیر غفلت نمی‌کردند هرگز چنین اتفاقات تلخی نمی‌افتاد و محال بود مشروطه و عدالت خواهی سر از ناکجا آباد درآورد. بیداری و بصیرتی که بارها و بارها مقام معظم رهبری در مقاطع مختلف و حساس که فتنه‌ها بیداد می‌کنند بر آن تاکید دارند و عام و خاص را به سمت آن فرا می‌خوانند.


پیشنهاد برای مطالعه بیشتر:
1- سخنرانی مقام معظم رهبری در تاریخ 1368/7/12 و 1388/12/6
2- ویژه‌نامه داستان نهضت مشروطه (شیخ مستبد بر دار رفت! نوشته دکتر احمد رهدار)
3- ویژه‌نامه داستان نهضت مشروطه (بحران رهبری در مشروطه نوشته سید مصطفی تقوی)
4- نهضت مشروطه، نوشته محمد محمدی، آبان 93، سایت پژوهشگاه باقرالعلوم

این ها با سپاه مخالف بودند

 

کسانی که با سپاه مخالفت می کنند از همان روزهای اول هم مخالف سپاه بوده اند و هنوز هم با سپاه و موفقیت های سپاه مخالفند.
این ها با سپاه مخالف بودند
از روز اوّل هم کسانى که با استقلال این کشور مخالف بودند، با این انقلاب مخالف بودند، با خارج شدن از سیطره استکبار مخالف بودند، با رفتن به سمت اسلام مخالف بودند، با عفّت زنان و مردان مخالف بودند، با سلامت اخلاقى جوانان مخالف بودند و دل در هواى فساد فرهنگ هاى بیگانه داشتند، با سپاه مخالف بودند. مربوط به امروز نیست که عدّه ‌اى خیال کنند کسانى با سپاه مخالفت مى‌ کنند؛ نه. آن کسانى که این خصوصیات را داشتند، از همان روزهاى اوّل مخالف بودند. امروز هم که به تبع گذشت زمان در اوضاع و احوال عالم تغییراتى پیش آمده و مى ‌آید، کسانى که کم و بیش همان خصوصیات را دارند، باز هم با حضور سپاه، با بودن سپاه، با تدیّن سپاه و با موفّقیت هاى سپاه در میدان هاى گوناگون مخالفند. این بدیهى است و امر خلاف انتظارى نیست؛ لیکن مهم این است که وقتى کلمه‌ اى، کلمه الهى و کلمه طیّبه شد، مخالفت و موافقت تأثیرى ندارد.

بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار گروه کثیرى از پاسداران و بسیجیان به مناسبت میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار

رابطه‌های سیاه؛ ازدواج‌های سفید

 

 

 


ازدواج سفید به عنوان طرحی از طرف جریانهای غربی برای گسترش فساد در ایران چند سالی است کلید خورده است اما متاسفانه علی رغم هیاهو ها و صحبتهایی که تا کنون شده است آنگونه که باید به آن پرداخته نشده است.
رابطه‌های سیاه؛ ازدواج‌های سفید(قسمت اول)
بنیان خانواده و ازدواج سفید
خانواده به عنوان کوچک‌ترین اجتماع انسانی پایه صلاح یا فساد اجتماعات بزرگ انسانی است وبه میزانی که این اجتماعی کوچک سالم و متعهد باشد جوامع بزرگ‌تر نیز سالم و متعهد می‌شود. به همین دلیل اسلام برای این اجتماع مهم انسانی دستورات بسیار زیادی داده است که مراعات آن دستور‌ها زیبایی و پویایی جامعه را به همراه دارد.

دستور به تشکیل خانواده
خانواده بستر تعالی حقیقی انسان است. تربیت انسان‌ها و رشد و نمو آن‌ها در سایه این نهاد مقدس شکل می‌گیرد و معمولا کسانی که از خانواده سالمی برخوردار نیستند در انتخاب شیوه زندگی و راه و منش خود دچار مشکل می‌شوند. نکته قابل توجه این است که زمانی که به زندان‌ها سر بزنیم و یا زندگی‌نامه افراد مجرم را نگاه کنیم به این نتیجه می‌رسیم که پایه مشکلات اخلاقی روحی و اجتماعی آن‌ها در نداشتن خانواده مناسب است به همین دلیل در متون اسلامی به کرات به تشکیل خانواده بر اساس معیارهای صحیح دستور داده شده است که مشهور‌ترین دستور، آیه شریفه‌ای است که می‌فرماید:
ازدواج سفید یکی از همین طرح‌هاست که قرار است سطح خانواده را به سطح زندگی دوستانه بدون تعهد تنزل دهد؛ تا از این رهگذر تمام برکاتی که در ازدواج صحیح و مرسوم وجود داشته است از بین ببرد و مسائلی مثل قدرت اجتماعی، پرورش نسل سالم، آرامش اجتماعی و دها موضوع دیگر را تحت الشعاع قرار دهند

وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ[1]
مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگ‌دست باشند، خدا از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خدا گشایش‌دهنده و آگاه است!

نکته ظریف در آیه این است که می‌فرماید فرزندان و غلامان صالح خود را به ازدواج در‌آورید؛ شاید بتوان از کلمه صالحین این نکته را برداشت کرد که تا قبل از به فساد کشیده شدن آن‌ها این کار را بکنید و نگذارید که دریچه‌های انحراف و فساد به روی آن‌ها باز شود.

نبی مکرم اسلام(ص) با تأکید بر تشکیل خانواده آن را به معنای پایبندی به سنت خود دانسته و در روایت مشهوری می‌فرماید:

النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی‌.[2]
ازدواج، سنّت من است. هر کس از سنّت من روی‌گردان شود از من نیست.
عدم پایبندی همیشه معلول عدم علم و آگاهی نیست و در موارد مهمی این نیاز است که حتی فرد آگاه را از پایبندی به اصول دینی و یا قواعد شرعی باز می‌دارد. یکی از نیازهای‌های زیستی و طبیعی انسان که عدم توجه به آن در انسان‌های معمولی می‌تواند مشکلات زیادی را به دنبال داشته باشد

تأکید بر این امر مقدس به حدی در متون اسلامی زیاد است که شاید بتوان از آن برداشت وجوب کرد؛ البته فقهای بزرگوار در خصوص کسی که به واسطه نداشتن همسر به گناه بیفد حکم به وجوب داده‌اند[3] اما در خصوص ازدواج برای کسی که به واسطه نداشتن همسر به گناه نمی‌افتد حکم به استحباب مؤکد کرده‌اند.

ثمرات ازدواج
ازدواج صحیح ثمرات متعدد و بسیار مبارکی برای فرد و جامعه دارد و باعث می‌شود تا جامعه استحکام بنیادین پیدا کند. از اصلی‌ترین ثمرات ازدواج می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

تقویت بنیان‌های دینی
جامعه و کنش‌ها و واکنش‌ها فردی و اجتماعی همه معلول میزان پایبندی افراد به یک اعتقاد و یا یک شریعت و قانون است و ما اگر بخواهیم ظواهر و بطون جامعه ما دینی باشد باید تلاش نماییم تا این پایبندی روز به روز بیشتر شود. اما نکته مهم و ظریف این است که عدم پایبندی همیشه معلول عدم علم و آگاهی نیست و در موارد مهمی این نیاز است که حتی فرد آگاه را از پایبندی به اصول دینی و یا قواعد شرعی باز می‌دارد. یکی از نیازهای‌های زیستی و طبیعی انسان که عدم توجه به آن در انسان‌های معمولی می‌تواند مشکلات زیادی را به دنبال داشته باشد نیاز به ازدواج است که عدم توجه به آن می‌تواند انسان را تا مرز کفر پیش ببرد؛ به همین دلیل در روایات اسلامی ازدواج به منزله تکمیل نیمی از دین آمده است؛ پیامبر خدا(ص) در این مورد می‌فرماید:
جمعیت از مؤلفه‌های قدرت جریان‌های مختلف است؛ به همین دلیل همه جریان‌های استعماری در گام‌های اول تلاش می‌نمودند تا جمعیت جبهه حق را محدود و یا متفرق نمایند. در همین راستا ازدواج به عنوان پایه فرزند آوری به شدت مورد تشویق قرار گرفته است.


إِذَا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ فِی النِّصْفِ الْآخَرِ.[4]
کسی که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است پس برای حفظ نیمه دوم آن تقوا پیشه کند.

ادامه نسل
ادامه نسل بشر از موضوعاتی است که برای همه انسان‌ها حائز اهمیت بوده و هست؛ معمولا اندیشمندان حوزه اجتماعی به آن توجه ویژه داشته‌اند؛ متاسفانه در قرن اخیر و با ترویج تفکر زندگی منهای فرزند این مسئله به خطر افتاده است.شهید مطهری در مورد مسئله بقاء نسل می فرماید:

میل به داشتن فرزند و تداوم نسل‌ها و پرورش انسان‌ها از انگیزه و اهداف مهمّی است که در طول دوره‌های گوناگون، همواره عامل مهمّ ازدواج و تشکیل خانواده بوده است. تشکیل خانواده، ایجاد کانون پذیرایی نسل آینده است و سعادت نسل‌ها بستگی به وضع خانوادگی دارد و سلامت امنیت فرزندان در گرو استحکام خانواده می‌باشد.[5]

پشتوانه جمعیتی
جمعیت از مؤلفه‌های قدرت جریان‌های مختلف است؛ به همین دلیل همه جریان‌های استعماری در گام‌های اول تلاش می‌نمودند تا جمعیت جبهه حق را محدود و یا متفرق نمایند. در همین راستا ازدواج به عنوان پایه فرزند آوری به شدت مورد تشویق قرار گرفته است؛ تا جایی که در بعضی از متون آمده است که پیامبر(ص) در قیامت حتی به جنین سقط شده از مسلمین نیز مباهات می‌کند.

سلامت روانی جامعه
یکی دیگر از برکات ازدواج ایجاد سلامت روانی در جامعه است. همان‌طور که می‌دانید فشار نیاز جنسی و روحی پایه بسیاری از مشکلات روحی و روانی در فرد و جامعه است؛ لذا قرآن کریم برای کاستن از این فشار و رساندن سطح آرامش جامعه به یک سطح نرمال دستور به ازدواج داده است و می‌فرماید:
در سال‌های اخیر جریانه‌ای خاصی برای تحت الشعاع قرار دادن ازدواج صحیح برنامه‌های سازمان یافته‌ای را در دستور کار قرار داده‌اند و با تلاش رسانه‌ای، ایجاد کمپین و دها برنامه دیگر تلاش می‌کنند تا بنیان‌های خانواده در ایران را متزلزل کنند.

و‌مِن آیتِهِ اَن خَلَقَ لَکم مِن اَنفُسِکم اَزوجًا لِتَسکنوا اِلیها‌.[6]
از آیات و نشانه‌های الهی این است که برای شما همسرانی از سنخ خود شما[آدمی‌زاد] خلق کرده است تا در کنار آن‌ها آرامش داشته باشید.


محققان در مورد ازدواج تا 35 خاصیت و برکت را شمرده اند که همه آن‌ها از حوصله این نگاشته خارج است.

اما نکته مهم این است که در سال‌های اخیر جریانه‌ای خاصی برای تحت الشعاع قرار دادن ازدواج صحیح برنامه‌های سازمان یافته‌ای را در دستور کار قرار داده‌اند و با تلاش رسانه‌ای، ایجاد کمپین و دها برنامه دیگر تلاش می‌کنند تا بنیان‌های خانواده در ایران را متزلزل کنند.

ازدواج سفید یکی از همین طرح‌هاست که قرار است سطح خانواده را به سطح زندگی دوستانه بدون تعهد تنزل دهد؛ تا از این رهگذر تمام برکاتی که در ازدواج صحیح و مرسوم وجود داشته است از بین ببرد و مسائلی مثل قدرت اجتماعی، پرورش نسل سالم، آرامش اجتماعی و دها موضوع دیگر را تحت الشعاع قرار دهند

نویسنده: عبدالصالح شمس‌اللهی